لُؤلُؤ مَکنون


اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

لُؤلُؤ مَکنون

این وبلاگ به نام بانوی کرامت و بزرگواری حضرت معصومه(س) ،به لُؤلُؤ مَکنون نام گذاری شده و در آن سعی شده به مسائل مهم امروز جامعه زنان از جمله :حجاب ،عفاف ،حدود آزادی زن،نحوه برخورد و معاشرت زن در اجتماع و ... پرداخت. اگر چه کتاب ها و مقالات زیادی در رابطه با آن به نگارش درآمده است ولی در این وبلاگ سعی می شود که خلا ها و مسائلی مطرح شود که مورد نیاز زن امروز بوده و شاید در کمتر کتابی به آن پرداخته شده است.تعریف کامل و جامعی از حجاب،عفاف و آزادی و مقایسه حجاب و آزادی از مهم ترین محورهای این وبلاگ میباشد. این وبلاگ برگ سبزی است تقدیم به ساحت مقدس و نورانی بانوی کرامت،حضرت معصومه (س) و تمام بانوان پاکدامن و با عفت سرزمینم ایران و تحفه ایست ناقابل تقدیم به ساحت پر برکت مولا و صاحب امرمان امام زمان(عج).باشد که مورد قبول حضرت حق قرار گیرد.انشاءالله.

جستجو


موضوعات

  • همه
  • مناجات
  • سخنان رهبر در مورد حجاب و عفاف
  • زندگی نامه حضرت معصومه(س)
  • حجاب
  • آزادی
  • رابطه حجاب با آزادی
  • داستان
  • شعر
  • دلنوشته
  • حدیث
  • آیات قرآنی مربوط به حجاب
  • مناسبات
  • دعاهای واردشده از اهل بیت(ع)

  •   فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
  • RSS چیست؟

    اوقات شرعی

    اوقات شرعی

    ذکر ایام هفته

    ذکر روزهای هفته

    پخش زنده حرم ها

    پخش زنده حرم

    ساعت

    ساعت فلش مذهبی
     
       
      دلنوشته حلول ماه شعبان    

    شعبان؛ ماه موعود

    ماه شعبان منه از دست قدح کین خورشید

    از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد

    رجب، آغاز سلوک است و شعبان نیمه راه و رمضان پایانه سیر. از این پس، شب های ما در جویبار نورِ ماهی تن می شوید که اشارت ها به دور پیاله شوق دارد. با «سجّاد» و «حسین» و «عبّاس» آغاز می شود، به آسمان موعود سر می کشد و دست در دست رمضان می گذارد.

    شگفتا از ماه خورشید وشی که آسمان ها در خود پروریده است. شگفتا از این روز فرخنده که به استقبال سجده و شهادت و جوانمردی می رود و هنوز این سه را بدرود نگفته است که در آغوش وعده یزدان می غلتد.

    این چه ماه دلربایی است که هر گاه آسمان بخت امّت احمدی را می نوازد، زمین، ولادتگاه سجّاد، حسین، عباس و موعود - علیهم السلام ـ می شود؟

    آفرین بر دست و بازوی دریایی تو که چنین گوهرانی را از ژرفای اقیانوس تقدیر، بیرون کشیدی و بر مصطبه امامت و نجابت نشاندی.

    شعبان را که بدرقه گوی رجب است و سلام گوی رمضان، دوست می داریم؛ زیرا خاک ما را چنان به افلاک نزدیک کرده است که گویی میان دست ما و ستارگان اقبال، فاصله ای بیش از چشم ما و تماشا نیست.

    منبع: ضیاء الصالحین

    کلیدواژه ها: دلنوشته, دلنوشته حلول ماه شعبان, ماه شعبان
    موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت [چهارشنبه 1397-01-29] [ 04:00:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      بعثت پیامبر اکرم(ص)    

    سالروز بعثت پیامبر بزرگ اسلام  مبارک باد.

    صدای گرامی ات می لرزید. جان تو را پرنده های هیجان، بی قرار کرده بودند.

    تمام سلول هایت از رستگاری لبریز شدند. می لرزی. دلشوره هایت را می شود در چشم های مهربانت سلام داد.

    لبریز دلشوره و اضطراب و شوقی که بار دیگر، همان صدای صمیمی می خواندت که: بخوان…! می خواهی بخوانی؛ تمام جانت را بر زبانت جاری می کنی تا هم کلام با صدا، تکرار کنی. لب وا می کنی تا برای اولین بار، بخوانی؛ و می خوانی با تمام وجود، به نام پروردگار آفریننده؛ می خوانی به نام… می خوانی…نه تنها غار حرا، که کوه نور هم دور سرت می چرخد. طنین صدایت در کوه می پیچد. کوه، شروع به لرزیدن می کند. زمین به احترام تو برمی خیزد. هوای غار، سنگین شده است؛ نفس کشیدن برای تو سخت شده است؛ سخت تر از تمام تابستان هایی که هوای شرجی حجاز را نفس کشیده ای. حتی غار هم دیگر طاقت برپا ایستادن ندارد. دیوارهای غار، دهان می گشایند و با تمام وجود ـ اگرچه پر از اضطراب ـ با تو می خوانند…. پیراهنت، خیس از عرق هیجان می شود. هیچ واژه ای بر زبانت به آسانی نمی چرخد. مقرب ترین فرشته، سلام خداوند را برای تو آورده است.

    تمام سنگ ها، بوی رسالتت را تا اعماق جان، نفس کشیده اند. حرا بوی رستگاری ات را به دهن بادها می ریزد تا بوی رسالتت، به گوش تمام درخت های جهان برسد. کوه، تاب این همه اوج را ندارد. چیزی تا زانو زدن و در هم فرو ریختن فاصله ندارد؛ اما به احترام تو، تا جان دارد خواهد ایستاد. کوه، دامن بر خاک می گسترد تا یک بار دیگر، قدم های نازنین تو، خاک را متبرک کنند.

    زمین، تن می گسترد زیر گام های تو گام هایی که یک قدم پر از دلهره و یک قدم پر از یقین است.

    به هروله می روی؛ چون هاجر که تشنگی اسماعیل را پی زمزم می دود.

    باید خبر رسالتت را به جهان ابلاغ کنی، ابرها با سایه های مهربانشان پا به پایت راهی شده اند و زمین، زیر پایت می دود تا هر چه زودتر تو را به مقصد برساند.

    پیراهنت از بوی خداوند لبریز است. کلماتی که فریاد می زنی، وحی منزلی است که جان ها را پرنده می کند.کلماتی که از دهانت پرواز می کنند، جنس دیگری دارند؛ حتی عاشقانه ترین واژه ها هم نمی توانند این همه عشق را بیان کنند.

    این واژه هایی که تو بر زبان می آوری، هیچ کدام بوی خاک نمی دهند. این کلمات، از جنس دورترین آسمان ها هستند، کلماتی که بوی خداوندند، کلماتی که بوی رستگاری می دهند.

    قسم به همین واژه ها که تو آخرین پیامبر برگزیده خداوندی!

    تو آمده ای تا با معجزه کلمات، پنجره هامان را به آسمان هایی آن سوتر از این آسمان، پیوند بزنی.

    کلیدواژه ها: حضرت محمد(ص), دلنوشته, دلنوشته بعثت پیامبر اکرم(ص), قار حرا
    موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت [جمعه 1397-01-24] [ 07:36:00 ق.ظ ]

    ارسال نظر »
    « 1 2
     
    •  خانه  
    •  موضوعات  
    •  آرشیوها  
    •  آخرین نظرات