لُؤلُؤ مَکنون


اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

لُؤلُؤ مَکنون

این وبلاگ به نام بانوی کرامت و بزرگواری حضرت معصومه(س) ،به لُؤلُؤ مَکنون نام گذاری شده و در آن سعی شده به مسائل مهم امروز جامعه زنان از جمله :حجاب ،عفاف ،حدود آزادی زن،نحوه برخورد و معاشرت زن در اجتماع و ... پرداخت. اگر چه کتاب ها و مقالات زیادی در رابطه با آن به نگارش درآمده است ولی در این وبلاگ سعی می شود که خلا ها و مسائلی مطرح شود که مورد نیاز زن امروز بوده و شاید در کمتر کتابی به آن پرداخته شده است.تعریف کامل و جامعی از حجاب،عفاف و آزادی و مقایسه حجاب و آزادی از مهم ترین محورهای این وبلاگ میباشد. این وبلاگ برگ سبزی است تقدیم به ساحت مقدس و نورانی بانوی کرامت،حضرت معصومه (س) و تمام بانوان پاکدامن و با عفت سرزمینم ایران و تحفه ایست ناقابل تقدیم به ساحت پر برکت مولا و صاحب امرمان امام زمان(عج).باشد که مورد قبول حضرت حق قرار گیرد.انشاءالله.

جستجو


موضوعات

  • همه
  • مناجات
  • سخنان رهبر در مورد حجاب و عفاف
  • زندگی نامه حضرت معصومه(س)
  • حجاب
  • آزادی
  • رابطه حجاب با آزادی
  • داستان
  • شعر
  • دلنوشته
  • حدیث
  • آیات قرآنی مربوط به حجاب
  • مناسبات
  • دعاهای واردشده از اهل بیت(ع)

  •   فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
  • RSS چیست؟

    اوقات شرعی

    اوقات شرعی

    ذکر ایام هفته

    ذکر روزهای هفته

    پخش زنده حرم ها

    پخش زنده حرم

    ساعت

    ساعت فلش مذهبی
     
       
      تفاوت مفهوم آزادی در غرب و اسلام    

    تفاوت مفهوم آزادی (دموکراسی) در غرب و اسلام

    در غرب، ریشه و منشأ آزادی را تمایلات و خواهشهای انسانی می دانند و آنجا که از اراده ی انسان سخن می گویند در واقع فرقی میان تمایل و اراده قائل نمی شوند. از نظر فلاسفه، غرب انسان موجودی است دارای یک سلسله خواستها و می خواهد که این چنین زندگی کند، همین تمایل، منشأ آزادی عمل اوخواهد بود. آنچه آزادی فرد را محدود می کند آزادی امیال دیگران است. هیچ ضابطه و چهارچوب دیگری نمی تواند آزادی انسان و تمایل او را محدود کند.

    آزادی به این معنی که مبنای دموکراسی غربی قرار گرفته است، در واقع نوعی حیوانیت رها شده است. اینکه انسان میلی و خواستی دارد و باید بر این اساس آزاد باشد، موجب تمیزی میان آزادی انسان و آزادی حیوان نمی شود. حال آنکه مسئله در مورد انسان این است که او در عین اینکه انسان است، حیوان است و در عین اینکه حیوان است، انسان است.

    آدمی یک سلسله استعدادهای مترقی و عالی دارد که ملاک انسانیت اوست. تفکر منطقی انسان- و نه هر چه که نامش تفکر است- تمایلات عالی او، نظیر تمایل به حقیقت جویی، تمایل به خیر اخلاقی، تمایل به جمال و زیبایی، تمایل به پرستش حق و … اینها از مختصات و ملاکهای انسانیت است. بشر به حکم اینکه در سرشت خود دو قطبی آفریده شده، یعنی موجودی متضاد است و به تعبیر قرآن مرکب از عقل و نفس، یا جان- جان علوی- و تن است، محال است که بتواند در هر دو قسمت وجودی خود از بی نهایت درجه آزادی برخوردار باشد. رهایی هر یک از دو قسمت عالی و سافل وجود انسان مساوی است با محدود شدن قسمت دیگر.

    اگر تمایلات انسان را ریشه و منشأ آزادی و دموکراسی بدانیم همان چیزی به وجود خواهد آمد که امروز در مهد دموکراسی های غربی شاهد آن هستیم. در این کشورها مبنای وضع قوانین در نهایت امر چیست؟ خواست اکثریت و بر همین مناسبت می بینیم همجنس بازی به حکم احترام به دموکراسی و نظر اکثریت، قانونی می شود.

    استدلال تصمیم گیرندگان و تصویب کنندگان قانون این است که چون اکثریت ملت ما در عمل نشان داده که با همجنس بازی موافق است، دموکراسی ایجاب می کند که این امر را به صورت یک قانون لازم الاجرا درآوریم اگر از اینها بپرسیم آیا برای انسان، صراط مستقیمی وجود دارد که او را به تکامل معنوی برساند، که قهراً اگر جواب مثبت باشد باید بپذیرند که برای دور نیفتادن از مسیر، هدایت و مراقبت لازم است، جواب منفی می دهند. یعنی اینها معتقدند که صراط مسقیمی وجود ندارد بلکه راه همانست که خود انسان آنگونه که می خواهد می رود این نظریه، تئوری معروف ملانصرالدین است که روزی سوارقاطر بود پرسیدند کجا می روی؟ گفت: هر جا که میل قاطر باشد. جامعه ی دارنده معیارهای دموکراسی غربی به کجا می رود؟ آنجا که میلها و خواستهای اکثریت ایجاب می کند.

    در نقطه ی مقابل این نوع دموکراسی و آزادی، دموکراسی اسلامی قرار دارد. دموکراسی اسلامی براساس آزادی انسان است اما این آزادی انسان، در آزادی شهوات خلاصه نمی شود.

    البته اسلام، دین ریاضت و مبارزه با شهوات به معنی کشتن شهوات، نیست. بلکه دین اداره کردن و تدبیر کردن و مسلط بودن بر شهوات است. این مطلب واضح تر از آن است که بخواهم در اطرافش توضیح بیشتری بدهم.

    کمال انسان در انسانیت و عواطف عالی و احساسات بلند اوست. اینکه می گوییم در اسلام دموکراسی وجود دارد به این معنا است که اسلام می خواهد آزادی واقعی- دربند کردن حیوانیت و رها ساختن انسانیت- به انسان بدهد.

    از دیدگاه اسلام، آزادی و دموکراسی براساس آن چیزی است که تکامل انسانی انسان ایجاب می کند؛ یعنی، آزادی، حق انسان بماهو انسان است، حق ناشی از استعدادهای انسانی انسان است، نه حق ناشی از میل افراد و تمایلات آنها.

    دموکراسی در اسلام یعنی انسانیت رها شده، حال آنکه این واژه در قاموس غرب معنای حیوانیت رها شده را متضمن است.

    منبع: پایگاه جامع استاد شهید مرتضی مطهری

     

    کلیدواژه ها: آزادی, تفاوت آزادی در غرب و اسلام, شهید مطهری
    موضوعات: آزادی  لینک ثابت [سه شنبه 1397-01-28] [ 09:36:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      مفهوم آزادی    

    مفهوم آزادی

    آزادی، پدیده ای طبیعی نیست، از صفات واقعی انتزاعی فلسفی یا از صفات فرض ریاضی اشیاء هم نیست، بلکه مفهومی است اعتباری و عملی که از استعداد طبیعی یک موجود برای تکامل اعتبار می شود و خلاصه مفهومش این است که نباید مانعی در راه رشد استعداد طبیعی انسان به وجود آورد. (نه اینکه مانعی در مقابل خواسته و عقیده او ایجاد کرد) «1»

    آزادی کلی به این معنی صحیح است که نباید مانع بروز استعدادهای بشر شد، دیگر به این معنی صحیح است که بسیاری چیزهاست که با جبر نمی توان به بشر تحمیل کرد و دیگر به این جهت است که بشر موجودی است که باید بالاختیار و در صحنه تنازع و کشمکش به کمال خود برسد، اما آزادی به معنی اینکه نباید مزاحم خواب بشر شد، غلط است «2».

    ایجاد مانع برای رشد طبیعی یک گیاه مثل اینکه گلی را در سایه یا در محیط تنگ و کوچک از لحاظ فضا قرار دهیم، کار ناپسند و تجاوز به حق اوست اما چون مقرون به شعور از طرف گل نیست، ظلم نیست و در حیوان اگر مستلزم ایذاء باشد ظلم است و الّا نه. اما به مصرف انسان رساندن گیاه یا حیوان به هیچ نحو ظلم نیست. پس این بحث که آیا آزادی از مختصات انسان است یا نه، به این صورت باید حل شود که معنی آزادی لزوم عدم ایجاد مانع است، این لزوم فقط درباره ی انسان صادق است و درباره ی گیاه به هیچ نحو صادق نیست هر چند گیاه هم دارای حقوقی است و درباره ی حیوان فقط نباید ایجاد اذیت و آزار کرد ولی این معنی غیر از آزادی مصطلح است. آزادی از مختصات انسان است … «3»

     

    منابع:

    1- مطهری، مرتضی، (آزادی معنوی): مجموعه آثار 23، انتشارات صدرا، تهران، 1384.

    2- مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج 3، انتشارات صدرا، تهران، 1384.

    3- مطهری، مرتضی، (انسان کامل): مجموعه آثار 23، انتشارات صدرا، تهران، 1384.

    کلیدواژه ها: اختیار, استعداد طبیعی, مانع, مفهوم آزادی
    موضوعات: آزادی  لینک ثابت [دوشنبه 1397-01-20] [ 02:28:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »
     
    •  خانه  
    •  موضوعات  
    •  آرشیوها  
    •  آخرین نظرات