مفهوم آزادی |
مفهوم آزادی
آزادی، پدیده ای طبیعی نیست، از صفات واقعی انتزاعی فلسفی یا از صفات فرض ریاضی اشیاء هم نیست، بلکه مفهومی است اعتباری و عملی که از استعداد طبیعی یک موجود برای تکامل اعتبار می شود و خلاصه مفهومش این است که نباید مانعی در راه رشد استعداد طبیعی انسان به وجود آورد. (نه اینکه مانعی در مقابل خواسته و عقیده او ایجاد کرد) «1»
آزادی کلی به این معنی صحیح است که نباید مانع بروز استعدادهای بشر شد، دیگر به این معنی صحیح است که بسیاری چیزهاست که با جبر نمی توان به بشر تحمیل کرد و دیگر به این جهت است که بشر موجودی است که باید بالاختیار و در صحنه تنازع و کشمکش به کمال خود برسد، اما آزادی به معنی اینکه نباید مزاحم خواب بشر شد، غلط است «2».
ایجاد مانع برای رشد طبیعی یک گیاه مثل اینکه گلی را در سایه یا در محیط تنگ و کوچک از لحاظ فضا قرار دهیم، کار ناپسند و تجاوز به حق اوست اما چون مقرون به شعور از طرف گل نیست، ظلم نیست و در حیوان اگر مستلزم ایذاء باشد ظلم است و الّا نه. اما به مصرف انسان رساندن گیاه یا حیوان به هیچ نحو ظلم نیست. پس این بحث که آیا آزادی از مختصات انسان است یا نه، به این صورت باید حل شود که معنی آزادی لزوم عدم ایجاد مانع است، این لزوم فقط درباره ی انسان صادق است و درباره ی گیاه به هیچ نحو صادق نیست هر چند گیاه هم دارای حقوقی است و درباره ی حیوان فقط نباید ایجاد اذیت و آزار کرد ولی این معنی غیر از آزادی مصطلح است. آزادی از مختصات انسان است … «3»
منابع:
1- مطهری، مرتضی، (آزادی معنوی): مجموعه آثار 23، انتشارات صدرا، تهران، 1384.
2- مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج 3، انتشارات صدرا، تهران، 1384.
3- مطهری، مرتضی، (انسان کامل): مجموعه آثار 23، انتشارات صدرا، تهران، 1384.
فرم در حال بارگذاری ...