سالروز شهادت شهيد اهل قلم،سيد مرتضي آويني |
بيستم فروردين سالروز شهادت،شهيد اهل قلم،سيد مرتضي آويني گرامي باد.
ای شقایقهای آتش گرفته!
دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد.
آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟!
“سید مرتضی آوینی”
سید مرتضی آوینی ۲۰ مهر ۱۳۲۶ در شهر ری به دنیا آمد. در سال ۱۳۳۳ كلاس اول دبستان را در خمین به پایان رساند. دو سال بعد به دلیل موقعیت شغلی پدر از خمین به زنجان رفتند. از آنجا كه در زنجان مدرسهای نبود بنابراین پدر وی مدرسهای را دایر كرد و مرتضی توانست دوره ابتدایی را در آن مدرسه تمام كند. دبیرستان خود را هم در كرمان در رشته ریاضی پشت سر گذاشت. آوینی خدمت سربازی خود را نیز در نیروی هوایی به پایان رساند و در سال ۱۳۴۴ وارد دانشكده هنرهای زیبا شد. او با مریم امینی (زاده ۱۳۳۶) ازدواج کرد.
شهید سید مرتضی آوینی از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر میسرود ، داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میکرد. تحصیلات دانشگاهیاش را نیز در رشتهای (معماری) به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت. مجموعه فیلمهای مستند تلویزیونی او درباره جنگ ایران و عراق با نام “روایت فتح” شناختهشده است. به گفته بسیاری از هم دورههایش از جمله عطاءاله امیدوار هنرمند برجسته كشورمان، آوینی دارای نبوغ ویژهای در فلسفه ادبیات بود. شهید آوینی به نقاشی و شعر نیز گرایش كمنظیری داشت و البته هم نقاشی میكرد و هم شعر میسرود.
او که در آغاز خود را «کامران آوینی» معرفی میکرد، به اشعار فروغ فرخزاد، احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث علاقه داشت. به ظاهر خود میرسید، کراوات میزد، و به فلسفه غرب علاقهمند بود. آوینی بعدها با اندیشههای امام روحالله خمینی آشنا شد و در سالیان بعد به یک انقلابی بدل شد و مسیر زندگی خود را تغییر داد و در سال ۱۳۵۸ وارد جهاد سازندگی شد و پس از زمان كوتاهی به فیلمسازی روی آورد.
“آوینی” روش مستندسازیاش را كه هدف آن ظاهر كردن واقعیت بود “مستند اشراقی” نام گذاشت.
به گفته همسرش:
“چند سال از انقلاب گذشته بود که مرتضی سیگارش را ترک کرد. دلیلی که برای این کار ذکر کرد این بود که آقا امام زمان در همه حال ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند؛ در این صورت من چطور میتوانم در حضور ایشان سیگار بکشم؟ اینگونه بود که دیگر هرگز لب به سیگار نزد.”
سخنان شهید سید مرتضی آوینی درباره دوران جوانیاش:
تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر. من از یک «راه طی شده» با شما حرف میزنم. من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام. به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام. موسیقی کلاسیک گوش دادهام، ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام. من هم سالها با جلوهفروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام، ریش پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام و کتاب «انسان موجود تکساحتی» هربرت مارکوزه را (بی آنکه آن زمان خوانده باشماش) طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب! فلانی چه کتابهایی میخواند، معلوم است که خیلی میفهمد… اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشاندهاست که ناچار شدهام رو دربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقا بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمیآید. باید در جستجوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس به راستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت… و حالا از یک راه طی شده با شما حرف میزنم.
شهادت سید مرتضی آوینی
شهید سید مرتضی آوینی روز جمعه بیستم فروردین ۱۳۷۲ هنگامی كه به همراه گروه برای تولید مجموعهای جدید از “روایت فتح” به فكه، منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی رفته بود، بر اثر انفجار مین به شهادت رسید.
هرچند كه فیلمهای “روایت فتح” تا آن زمان در میان مردم مشهور بود، اما تا آن زمان كسی نمیدانست كه سازنده آنها كیست؛ چراكه در “روایت فتح” و نه در هیچكدام از فیلمهایی كه او كارگردانی و تدوین كرده بود، نام عوامل عنوان نمیشد و “آوینی” به تصمیم خود وفادار مانده بود. “شهید مرتضی آوینی” تصمیم گرفته بود كه دیگر چیزی كه حدیث نفس باشد ننویسد و دیگر از خودش سخنی به بیان نیاورد.
مهمترين آثار شهيد
از آثار شهید آوینی مجموعه ی مقالات سینمایی با نام آیینه ی جادو، كتاب آغازی بر یك پایان، كتاب فتح خون و كتاب مجموعه ی مقالات فرهنگ و هنر، مقاله ی شرح نور در تفسیر غزلیات امام خمینی قدس سره را می توان نام برد.
دیدگاه های شهیدشهید آوینی، غرب را به عنوان یك كلّیت، تجسم ظهور تاریخی شیطان می دانست و به ویژه درباره ی غربِ پس از رنسانس، معتقد بود كه با غلبه ی اومانیسم و خود بنیادی، جهالت و طغیان بشر غربی به نهایت رسیده و همین به نهایت رسیدن طغیان و خود بنیادی، زمان توبه را نزدیك كرده است.شهید آوینی عصر كنونی را عصر توبه بشریت می نامید و ظهور انقلاب دینی را تجسم این توبه تاریخی و معنوی می دانست. شهید آوینی مسیر تقدیر تاریخی بشر را متشكل از مراحل زیر می شمرد:
1- هبوط (در مصداق جمعی و تاریخی) 2- طغیان و خودبنیادی 3- توبه (در مصداق جمعی و تاریخی) 4- طلوع عصر معنویت و نجات از خود بنیادی.
شهید آوینی تنها صورت مشروع از حكومت را نظام مبتنی بر ولایت فقیه می دانست:
«ولایت فقیه تنها صورتی است كه می تواند به حكومت اسلام فضیلت بخشد. فقیه انسانی است كه حقیقت دین در وجود او تبین یافته است و قدرت استنباط احكام عملی دین را از سرچشمه های حقیقت كه كتاب و سنت است داراست.»
وی آزادی را برای انسان حق نمی دانست بلكه آزادی را یك تكلیف می دانست:
«آزادی حق انسان نیست بلكه تكلیف اوست در برابر حقیقت و عدالت.
و البته در این گفتار نیز مسامحه ای وجود دارد كه آزادی در حقیقت خویش، مقابله ای با حقیقت و عدالت یا تعهد ندارد و اگر حقیقت آزادی ظهور می یافت، همه ی دعواها از میان بر می خاست. این دعواها از سر جهل نسبت به حقیقت آزادی است كه «حریت» است.
شهید حضور را برتر از حصول می دانست و تقوا را یگانه راه حقیقی كسب معرفت می خواند و حضور دل آگاهانه و متذكرانه را از لوازم تفكر حقیقی می دانست؛ زیرا كه او تفكر را جز به معنای تقرب نمی دانست:
«تفكر حقیقی، همان تفكر حضوری است كه ذكر است و ذكر نیز نه آن چنان است كه به كوشش خود حاصل آید. حضور عین ذكر است و تقرب است و غفلت عین بُعد است.»
آوینی یكی از منتقدان جدی و پیگیر روشنفكری بود. وی پیوسته ابتذال سطحیت و غربزدگی روشنفكری ایرانی را مورد نقادی تند و تیزی قرار می داد. او روشنفكر را كسی می دانست كه تلاش می كند تا احكام و اعتبارات نظری و عملی، تجربی و حسی را كه در چهارچوب عقل، جزوی منقطع از وحی به دست آمده، مبنای تغییر هستی و زندگی آدمیان قرار دهد.«روشنفكر مخالف سنّت ها و دین، و متكی بر بینش فردی خویش از جهان می باشد و احكام عملی زندگی خویش را از علوم تجربی كسب می كند. جامعه ی روشنفكر اصولاً غربگراست و با تفكر غربزده می ا ندیشد و حتی اگر روی به دینداری بیاورد به شدت در معرض التقاط قرار دارد. او به مفهوم ولایت اعتقادی ندارد چرا كه به دموكراسی غربی ایمان آورده است.»
شهید آوینی ترویج التقاط فرهنگی را یكی از اهداف تهاجم فرهنگی می دانست: «تهاجم فرهنگی دشمنان انقلاب متوجه همه ی آن نقاطی است كه انقلاب اسلامی را هویت مستقل بخشیده و آن را به مبارزه با غرب می كشاند. فرهنگ اسلامی انقلاب، ولایت فقیه و عدم رابطه با آمریكا»
سید شهیدان اهل قلم، عاشق پاكباخته ی مقام عظمای ولایت و پیرو راه پیر و مراد خویش حضرت امام خمینی «قدس سره» و مطیع و فرمانبردار مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای بود.
روحش شاد راهش پر رهرو باد
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
فرم در حال بارگذاری ...