نقل شده وقتی که امام حسین علیه السلام بر بالین برادر خود،قمر بنی هاشم آمد و هنوز رمقی در بدن داشتن عرض کرد:« مرا به دو جهت به خیمه مبر یکی آنکه به سکینه وعده آب دادم ولی نتوانستم به این وعده عمل کنم، دوم چون پرچمدار لشکر و سپاه تو بودم ،اگر اهل حرم مرا کشته ببینند از تاب و توانشان کاسته خواهد شد.»
امام حسین علیه السلام در حالی که اشک چشمان خود را با آستین مبارک پاک می کردند تنها به خیمه ها بازگشتند، سکینه نزدیک آمد و گفت: از عمویم ابالفضل چه خبر داری، او که رفته بود برای ما آب بیاورد، چگونه تنها برگشتی.
امام حسین علیه السلام گریه کنان فرمودند:«یا ابنتاه ان عمک العباس قتل، ای دخترم عمویت عباس کشته شد.»
صدای گریه از سکینه و زنان و حضرت زینب سلام الله علیها بلند شد و فریاد کنان می گفتند: و اخاه،و ا عباساه، و اقله ناصراه، واضیعتاه من بعدک.« وای برادر، وای عباس، وای از کمی یاور و ناصر، وای از مصیبت هایی که بعد از تو با آن روبرو می شویم.
منبع: مجلس در عزای مظلوم، نقل از کبریت الاحمر، ص162